جدول جو
جدول جو

معنی درنه کا - جستجوی لغت در جدول جو

درنه کا
ازانواع بازی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دانه کش
تصویر دانه کش
دانه کشنده، برای مثال میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است (فردوسی - ۱/۱۲۰ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
قریه ای است در حومه شیراز یک فرسخ و نیم شمال و مغرب شیراز. (از فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ کَ)
دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز. واقع در 14هزارگزی جنوب خاوری دهدز، با 155 تن سکنه. آب آن ازچاه و قنات و راه آن مالرو است. اهالی آن در تابستان به ییلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ کُ)
دهی است کوچک از دهستان بهمئی سردسیر بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 6 هزارگزی جنوب خاوری قلعه اعلا مرکز دهستان و 22هزارگزی خاورراه شوسۀ هفتگل. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ کَ /کِ دَ / دِ)
که دانه کارد. که دانه کاشتن کار دارد. که دانه در دل خاک نهد رستن را. تخم پاش:
همه خوشه چینند و من دانه کار
همه خانه پرداز و من خانه دار.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ)
درنگ کننده. بطی ءالعمل. (یادداشت مرحوم دهخدا). آهسته کار. کسی که در آن حال که به انجاح حاجت پردازد آهستگی و سستی ورزد و سپس بماند. (از منتهی الارب، ذیل لثلاث). بطی ٔ. ریّث. زیحنّه. عنّان. لثلاث. لثلاثه. معتام. ملایس. نجیث. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ)
ده کوچکی است از دهستان بهمئی سردسیربخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 11هزارگزی جنوب باختری قلعۀ اعلا مرکز دهستان و 36هزارگزی خاور راه شوسۀ رامهرمز. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دانه کش
تصویر دانه کش
کشنده دانه حامل حبوب: (میازار موری که دانه کش است)
فرهنگ لغت هوشیار
میله ای چوبی و دندانه دار جهت تنظیم فاصله ی دو سنگ آسیاب
فرهنگ گویش مازندرانی
(خنه کا) مثلپلاپجه کا نوعی بازی مخصوص کودکان روستایی استدر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بالا خیابان لیتکوه بخش مرکزی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
گاو نر
فرهنگ گویش مازندرانی
بازی ترنا، شاه وزیر بازی
فرهنگ گویش مازندرانی
پنبه ای که از غوزه به درآمده ولی هنوز تخم از آن جدا نشده باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
از انواع بازی های بومی که در عروسی ها و در شب حنابندان انجام
فرهنگ گویش مازندرانی
تخم پنبه ی جدا نشده از وش
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی بازی ابتدایی که افراد باید گره ی به ظاهر ساده ای را
فرهنگ گویش مازندرانی